ملازمه بین عقیده به «توحید افعالی» و «جبر گرایی»!
پرسش :
«توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال، حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد؛ آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
توحید افعالی یعنی اینکه اسباب، امکان، قدرت و اثر فعل از خداست؛ نه اینکه خدا به جای ما بنشیند و فعل را انجام دهد! همان خدایی که به ما «امکان و قدرت» انجام یک عمل را داده است، قدرت اراده، تشخیص و انتخاب را هم داده است؛ یعنی ما ضمن اینکه بر انجام هر نوع عملی قدرت یافته ایم، تحقق آن بواسطه نعمت «اراده» و تعیین نوع آن بواسطه نعمت «اختیار» نیز به دست خود ماست.
پاسخ تفصیلی:
در تعریف «توحید افعالی» گفته می شود که «توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال و حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد و هرچه همه دارند، از ناحیه او است، حتّی پیامبران و اولیاء اللّه و ائمّه(علیهم السلام) هم با اذن خداوند حیات و تحرّک و فعّالیّت دارند. آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
این شبهه از درک نادرست توحید افعالی ناشی می شود؛ لذا لازم می د انیم با بررسی دقیق حقیقت و مفهوم توحید افعالی به این شبهه پاسخ گفته شود.
تعریف توحید افعالی:
توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى، هر فعلى در عالم، به ذات پاک خداوند بر مى گردد؛ حتى افعالى که از ما سر مى زند به یک معنى از اوست، او به ما قدرت و اختیار و آزادى اراده داده، بنابر این در عین حال که ما فاعل افعال خود هستیم، و در مقابل آن مسؤولیم، از یک نظر فاعل خداوند است، زیرا همه آنچه داریم به او باز مىگردد.(1) به دیگر سخن هیچ مخلوق و انسانی در انجام اعمال و افعال و حرکات خود مستقل نیست و همگی وابسته به خداوند هستند.
فهم این مطلب کار چندان مشکلی نیست و تا حدودی بدیهی است، چرا که همه مخلوقات و انسان در اصل وجود خویش فقیر محض بسوی خداوند هستند همچنانکه خود خداوند این اصل مهم را به انسان متذکر می شود که: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ»(2). وقتی انسان و سایر مخلوقات در اصل وجود و هستی خویش فقیر محض و محتاج به خداوند هستند و خود به تنهایی هیچ استقلال و غنایی ندارند، در نتیجه در افعال و اعمال و حرکات وسکنات خود نیز، که جزئی از وجود آنهاست استقلال و غنایی ندارند و هیچ یک از شئون وجودی مخلوقات از قاعده فقر محض به خداوند مستثنا نیستند، و لذا هر آنچه از افعال و اعمال و حرکات و سکنات از آنها صادر می شود بواسطه امکانی است که خداوند به آنها عطا کرده است نه اینکه خود مستقلا قادر انجام به کاری باشند. در واقع همانطور که اصل وجود و هستی انسان هر لحظه و هر آن وابسته به خواست و اراده خداوند است، اعمال و افعال انسان نیز که یکی از آثار وجودی اوست، وابسته به خداوند است.
با توجّه به تعریف و توضیحات فوق، به پاسخ پرسش اصلی که «آیا اعتقاد به توحید افعالی مستلزم جبرگرایی است یا خیر؟»، بر می گردیم.
پاسخ شبهه با توجه به تعریف توحید افعالی:
اعتقاد به توحید افعالی با تعریف فوق هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و به هیچ وجه مستلزم جبر نمی باشد؛ چرا که توحید افعالی یعنی اینکه اسباب، امکان، قدرت و اثر فعل از خداست؛ نه اینکه خدا به جای ما بنشیند و فعل را انجام دهد! همان خدایی که به ما «امکان و قدرت» انجام یک عمل را داده، «قدرت اراده، تشخیص و انتخاب» هم داده است؛ یعنی ما ضمن اینکه بر انجام هر نوع عملی قدرت یافته ایم، تحقق آن بواسطه نعمت «اراده» و تعیین نوع آن بواسطه نعمت «اختیار» نیز به دست خود ماست.
به عبارت دیگر، خداوند علاوه بر اینکه به انسان «امکان انجام فعل و عمل» را داده، «قدرت انتخاب و اختیار» هم داده است و همین «اختیار است که او را از ورود به وادی «جبر» دور می سازد. پس قدرت انجام انتخابگرانه افعال و اعمال نیز، یکی از امکاناتی است که خداوند به بشر عطا فرموده است، همانند دیگر نعمتها و امکاناتی که خداوند در اختیار بشر گذاشته و او را مورد عنایت و لطف خویش قرار داده است.
بطور کلی می توان اینگونه نتیجه گرفت که با وجود اینکه اصل وجود و هستی انسان فقر محض بسوی پروردگار است، و افعال و اعمال ما نیز از این قاعده مستثنا نیستند، اراده و خواست خدا بر این امر قرار گرفته که ما مختار باشیم و آن اعمال و افعالی را که خداوند هر لحظه و هر آن، قدرت انجامش را به ما ارزانی می دارد، با اختیار و انتخاب خودمان انجام دهیم، و این امر به هیچ وجه به معنای جبر نیست.
لازم است در اینجا برای تقریب به ذهن و قابل لمس شدن مطلب مثالی ساده بیاوریم؛ تصور کنید پدری مقداری پول به فرزندش می دهد و به اومی گوید به بازار رفته و فلان جنس و کالای مشخص را خریداری نماید، در اینجا فرزند در خرید مجبور می باشد، و در حالی که قدرت خرید دارد اما قدرت اختیار و انتخاب ندارد، این می شود معنای جبر، اما اگر همین پدر آن پول را به فرزندش بدهد و به او بگوید به بازار رفته و به اختیار و انتخاب خودت خرید کن، مساله متفاوت خواهد شد، و تفاوت مسئله این است که در حالت دوم پدر یک چیزی اضافه تر از پول به فرزند داده است، و آن قدرت اختیار و انتخاب در خرید است، و این در حالی است که در هر دو حالت پول را پدر به فرزند داده است و فرزند در هر دو حالت با پول پدر خرید می کند، اما در حالت اول مجبور است ولی در حالت دوم مختار و انتخابگر است و در عین حال اصل پول و قدرت و امکان خرید، به پدر بر می گردد، و این به معنای توحید افعالی است.
به دیگر سخن، انسان بطور مختار و انتخابگرانه اقدام به انجام عمل یا فعلی می کند، و در عین حال و بطور همزمان، این اراده و خواست خداوند است که به انسان این امکان را داده تا به صورت اختیاری و انتخابی عمل نماید، و لذا قدرت انجام مختارانه افعال و اعمال، به هیچ وجه در عرض و مستقل از اراده و خواست پروردگار نیست بلکه وابسته و در طول اراده خداوند قرار دارد و اگر خداوند نمی خواست که ما قادر به انجام مختارانه فعل یا عملی باشیم، هرگز ما نمی توانستیم کوچکترین حرکت و فعلی از خود داشته باشیم.
پی نوشت:
( 1 ). برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1382هـ ش، چاپ سیزدهم، ج5، ص620.
( 2 ). قرآن کریم، سوره فاطر، آیه15.
پرسش های مرتبط:
اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!
اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!
آیا عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان» منافات ندارد؟!
آیا علم ازلی خداوند به تناول حضرت آدم(علیه السلام) از درخت ممنوعه، سبب «اجبار» او به این گناه بوده است؟
توحید افعالی یعنی اینکه اسباب، امکان، قدرت و اثر فعل از خداست؛ نه اینکه خدا به جای ما بنشیند و فعل را انجام دهد! همان خدایی که به ما «امکان و قدرت» انجام یک عمل را داده است، قدرت اراده، تشخیص و انتخاب را هم داده است؛ یعنی ما ضمن اینکه بر انجام هر نوع عملی قدرت یافته ایم، تحقق آن بواسطه نعمت «اراده» و تعیین نوع آن بواسطه نعمت «اختیار» نیز به دست خود ماست.
پاسخ تفصیلی:
در تعریف «توحید افعالی» گفته می شود که «توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال و حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد و هرچه همه دارند، از ناحیه او است، حتّی پیامبران و اولیاء اللّه و ائمّه(علیهم السلام) هم با اذن خداوند حیات و تحرّک و فعّالیّت دارند. آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
این شبهه از درک نادرست توحید افعالی ناشی می شود؛ لذا لازم می د انیم با بررسی دقیق حقیقت و مفهوم توحید افعالی به این شبهه پاسخ گفته شود.
تعریف توحید افعالی:
توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى، هر فعلى در عالم، به ذات پاک خداوند بر مى گردد؛ حتى افعالى که از ما سر مى زند به یک معنى از اوست، او به ما قدرت و اختیار و آزادى اراده داده، بنابر این در عین حال که ما فاعل افعال خود هستیم، و در مقابل آن مسؤولیم، از یک نظر فاعل خداوند است، زیرا همه آنچه داریم به او باز مىگردد.(1) به دیگر سخن هیچ مخلوق و انسانی در انجام اعمال و افعال و حرکات خود مستقل نیست و همگی وابسته به خداوند هستند.
فهم این مطلب کار چندان مشکلی نیست و تا حدودی بدیهی است، چرا که همه مخلوقات و انسان در اصل وجود خویش فقیر محض بسوی خداوند هستند همچنانکه خود خداوند این اصل مهم را به انسان متذکر می شود که: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ»(2). وقتی انسان و سایر مخلوقات در اصل وجود و هستی خویش فقیر محض و محتاج به خداوند هستند و خود به تنهایی هیچ استقلال و غنایی ندارند، در نتیجه در افعال و اعمال و حرکات وسکنات خود نیز، که جزئی از وجود آنهاست استقلال و غنایی ندارند و هیچ یک از شئون وجودی مخلوقات از قاعده فقر محض به خداوند مستثنا نیستند، و لذا هر آنچه از افعال و اعمال و حرکات و سکنات از آنها صادر می شود بواسطه امکانی است که خداوند به آنها عطا کرده است نه اینکه خود مستقلا قادر انجام به کاری باشند. در واقع همانطور که اصل وجود و هستی انسان هر لحظه و هر آن وابسته به خواست و اراده خداوند است، اعمال و افعال انسان نیز که یکی از آثار وجودی اوست، وابسته به خداوند است.
با توجّه به تعریف و توضیحات فوق، به پاسخ پرسش اصلی که «آیا اعتقاد به توحید افعالی مستلزم جبرگرایی است یا خیر؟»، بر می گردیم.
پاسخ شبهه با توجه به تعریف توحید افعالی:
اعتقاد به توحید افعالی با تعریف فوق هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و به هیچ وجه مستلزم جبر نمی باشد؛ چرا که توحید افعالی یعنی اینکه اسباب، امکان، قدرت و اثر فعل از خداست؛ نه اینکه خدا به جای ما بنشیند و فعل را انجام دهد! همان خدایی که به ما «امکان و قدرت» انجام یک عمل را داده، «قدرت اراده، تشخیص و انتخاب» هم داده است؛ یعنی ما ضمن اینکه بر انجام هر نوع عملی قدرت یافته ایم، تحقق آن بواسطه نعمت «اراده» و تعیین نوع آن بواسطه نعمت «اختیار» نیز به دست خود ماست.
به عبارت دیگر، خداوند علاوه بر اینکه به انسان «امکان انجام فعل و عمل» را داده، «قدرت انتخاب و اختیار» هم داده است و همین «اختیار است که او را از ورود به وادی «جبر» دور می سازد. پس قدرت انجام انتخابگرانه افعال و اعمال نیز، یکی از امکاناتی است که خداوند به بشر عطا فرموده است، همانند دیگر نعمتها و امکاناتی که خداوند در اختیار بشر گذاشته و او را مورد عنایت و لطف خویش قرار داده است.
بطور کلی می توان اینگونه نتیجه گرفت که با وجود اینکه اصل وجود و هستی انسان فقر محض بسوی پروردگار است، و افعال و اعمال ما نیز از این قاعده مستثنا نیستند، اراده و خواست خدا بر این امر قرار گرفته که ما مختار باشیم و آن اعمال و افعالی را که خداوند هر لحظه و هر آن، قدرت انجامش را به ما ارزانی می دارد، با اختیار و انتخاب خودمان انجام دهیم، و این امر به هیچ وجه به معنای جبر نیست.
لازم است در اینجا برای تقریب به ذهن و قابل لمس شدن مطلب مثالی ساده بیاوریم؛ تصور کنید پدری مقداری پول به فرزندش می دهد و به اومی گوید به بازار رفته و فلان جنس و کالای مشخص را خریداری نماید، در اینجا فرزند در خرید مجبور می باشد، و در حالی که قدرت خرید دارد اما قدرت اختیار و انتخاب ندارد، این می شود معنای جبر، اما اگر همین پدر آن پول را به فرزندش بدهد و به او بگوید به بازار رفته و به اختیار و انتخاب خودت خرید کن، مساله متفاوت خواهد شد، و تفاوت مسئله این است که در حالت دوم پدر یک چیزی اضافه تر از پول به فرزند داده است، و آن قدرت اختیار و انتخاب در خرید است، و این در حالی است که در هر دو حالت پول را پدر به فرزند داده است و فرزند در هر دو حالت با پول پدر خرید می کند، اما در حالت اول مجبور است ولی در حالت دوم مختار و انتخابگر است و در عین حال اصل پول و قدرت و امکان خرید، به پدر بر می گردد، و این به معنای توحید افعالی است.
به دیگر سخن، انسان بطور مختار و انتخابگرانه اقدام به انجام عمل یا فعلی می کند، و در عین حال و بطور همزمان، این اراده و خواست خداوند است که به انسان این امکان را داده تا به صورت اختیاری و انتخابی عمل نماید، و لذا قدرت انجام مختارانه افعال و اعمال، به هیچ وجه در عرض و مستقل از اراده و خواست پروردگار نیست بلکه وابسته و در طول اراده خداوند قرار دارد و اگر خداوند نمی خواست که ما قادر به انجام مختارانه فعل یا عملی باشیم، هرگز ما نمی توانستیم کوچکترین حرکت و فعلی از خود داشته باشیم.
پی نوشت:
( 1 ). برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1382هـ ش، چاپ سیزدهم، ج5، ص620.
( 2 ). قرآن کریم، سوره فاطر، آیه15.
پرسش های مرتبط:
اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!
اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!
آیا عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان» منافات ندارد؟!
آیا علم ازلی خداوند به تناول حضرت آدم(علیه السلام) از درخت ممنوعه، سبب «اجبار» او به این گناه بوده است؟
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}